غمگین ترین واژه دنیا ... دوست داشتن
من جنگیدم که دوستش نداشته باشم
ولی نشد اتفاق نیفتاد دوست داشتن برنده شد
من در مقابل دوست داشتن او ضعیفم
من ازینکه در مقابل دوست داشتن او ضعیفم احساس بدی دارم
من با احساسم سر دوست داشتن او دارم قمار میکنم
من همهی احساسم را برای او گذاشته ام چیزی برای خودم نمانده
و میدانم دارم حماقت میکنم
وارد بازی بدی شده ام
تهش باخت است
من دارم ادامه میدهم
تا بازنده بودن خودم را ببینم و زجر بکشم
من آمادهی باختم
من دارم دیوانگی را رد میکنم